تا نهان زیر گِلت ای گُل رعنا کردم

نفسم حبس شد و مرگ تمنا کردم


اینکه در خاک نهادم تن پاک تو نبود

جان خود را دل شب دفن بصحرا کردم


تا ندانند که یار من مظلوم کجاست

دل شب رو بسوی قبر تو تنها کردم


تو شدی کشته من، من نشدم حامی تو

که کتک خوردی و در کوچه تماشا کردم


بس که تنها شده ام نیمه شب در دل چاه

سر فرو برده ام و عقده دل وا کردم


بجز از قاتل تو مردم این شهر همه

پشت کردند به من روی به هر جا کردم


زینبت جای تو میکرد ز رخ اشکم پاک

هر زمان گریه ز هجران تو زهرا کردم


مردم و زنده شدم لحظه به لحظه صد بار

تا وصایای تو را یکسره اجرا کردم


غم دل با که بگویم که بخندد به دلم

منکه زخم دل خود با تو مداوا کردم


بامیدی که اجل سوی تو اَم باز آرد

لاجرم صبر در این ماتم عظمی کردم


تا بسوزد به عزای تو دل عالم را

من به «میثم» جگر سوخته اعطا کردم



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهندسي و اطلاعات علمي آبکاری طلا و جواهر نمونه امیر تجارت bystrategy | با استراتژی کار کنیم Michael جامع ترين وب سايت پيش بيني مسابقات ورزشي اسکوپ سنگ درمان با ليزر کشکول افرا سازه