میون مدینه علی روضه داره

چشاش خیس اشکه ، دمادم میباره


آخه غصه داره غمی بی حده

حال فاطمَش خیلی خیلی بده


شنیده که تو کوچه اون بی حیا

با چه وضعی زهرا رو سیلی زده


وای از حال خراب حیدر

وای از ضربه ی دست کافر

زهرا افتاده بین بستر


مادر شدی تو قد خمیده

مادر یار به خون تپیده

مادر رنگ از رخت پریده


. مادر ، یار غریب حیدر .


چقدر سخته این غم چقدر ناگواره

حسینش پریشون ، حسن بیقراره


آخه کی میدونه علی چی کشید

کی میدونه زهرا چه حرفا شنید


به کی آخه درد دلش رو بگه

که زهرا قدش توی کوچه خمید


مادر زخمیه دست و بازوت

مادر خونیه کنج ابروت

مادر سفیده رنگ گیسوت


مادر طعم غمو چشیدی

مادر خیر و خوشی ندیدی

مادر از زندگی بریدی


. مادر ، یار غریب حیدر .



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

داده های منبع باز سرطان آموزش عکاسی کوچش خلوتی پر از برفــــــــ کربن فعال فایتر زبانول www.EuropeanGoldfinch.net 22