روز م چون همه حیران شوند آسوده است

هر که آید بر در دولت سرای فاطمه


تا قیامت روزی ما بسته بر دستان اوست

دست های خسته ی مشکل گشای فاطمه


حق او با گریه ی تنها نمیگردد ادا

پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه


بی هوا در را شکستند و به جانش ریختند

مانده رد گرگ ها بر دست و پای فاطمه


ناله زد فضه خذینی آسمان بغضش گرفت

سوخت قلب حق تعالی هم برای فاطمه


خانه درهم گشته اما بیشتر مبهم شده

بین خانه حال و روز مجتبای فاطمه


سخت تر از روضه های کوچه و در گشته است

طعنه ی همسایگان بر گریه های فاطمه



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یک فنجان قهوه به طعم تلخ زندگی شرکت ساختماني سيتاک financial یغما دنیای ششم musicdan سایت تفریحی و سرگرمی توپ خانه آموزش فلزیاب اخبار و مقالات فلزیاب Melissa همه چی موجوده